تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16616
بازدید دیروز : 136836
بازدید هفته : 16616
بازدید ماه : 338897
بازدید کل : 10730652
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 11 / 1 / 1397

ای پسر تو بی نشانی از علی             عین و یا و لام دانی از علی
***
خواجه حق، پیشوای راستین                کوه علم و باب علم و قطب دین
ساقی کوثر، امام رهنما                      ابن عم مصطفی، شیر خدا
در بیان رهنمونی آمده                         صاحب اسرار «سلونی» آمده
مقتدا بی شک به استحقاق اوست        مفتی مطلق علی الاطلاق اوست
***
علی القطع افضل ایام او بود                  علی الحق حجت الاسلام او بود
***
او چون قلب آل یاسین آمده است          قلب قرآن یا و سین زین آمده است
قلب قرآن، قلب پرقرآن اوست               «وال من والاه» اندر شأن اوست


2-ویژگی ها و صفاتی که بیان کننده مراتب اخلاقی علی (ع) است: بحر جود، کوه علم، ابر دریا پرتو جود تو بود، عالم در چشمش چون جوی بود، یک شکم سیر نخورد، به دنیا چهار تکبیر زد:
خواجه حق پیشوای راستین              کوه حلم و باب علم و قطب دین
***
ز جودش ابر دریا، پرتوی بود                به چشمش عالم پرزر، جوی بود
ز طفلی تا که خود را میر کردی            برین دنیای دون تکبیر کردی
چو دنیا آتش و تو شیر بودی               از آن معنی ز دنیا سیر بودی
اگرچه کم نشیند گرسنه شیر            نخوردی نان دنیا یک شکم سیر


3-صفات و ویژگی هایی که بر شجاعت و قدرت علی (ع) دلالت دارد: به تن رستم، سوار رخش دلدل، شجاع صفدر، شیر حق، شجاع دین، سوار دین.
هنگامی که شاعر از شجاعت حضرت امیر (ع) سخن به میان می آورد، طبق سنن ادبی برگرفته از ادبیات حماسی، او را چون رستم می داند و اسب ایشان را مانند رخش. عطار در بخش های گوناگون، آن گاه که توان و قدرت حضرت علی (ع) را توصیف می کند، مشبهٌ بهی بهتر از رستم و رخش نمی یابد، به عبارتی با استفاده از عناصری حماسی و توصیفی موجز، زمینه ای حماسی برای شخصیتی حقیقی و دینی فراهم می کند. در مصیبت نامه بیش از دیگر مثنوی ها به مقایسه حضرت با رستم و تفضیل ایشان بر رستم پرداخته است:
میر نحل از دست جان خویش بود             زان که علمش نوش و تیغش نیش بود
گفت اگر در رویم آید صد سپاه                 کس نبیند پشت من در حرب گاه
روستم گر اهل و گر نااهل بود                 چون ز زالی یافت مردی سهل بود
مردی او از خدای لایزال                         وان رستم یا ز دستان یا زال
شیر حق با تیغ حق دین پروری                همچو زال و رستم دستان گری
در اسرارنامه نیز توان و قدرت ایشان را اختصاراً چنین توصیف می کند:
سوار دین، پسر عم پیمبر                     شجاع صدر صاحب حوض کوثر
به تن رستم، سوار رخش دلدل              به دل غواص دریای توکل


4-صفات، کنیه ها، القاب و ویژگی های بسیار معروف حضرت امیر (ع) که عبارتند از: مرتضی، امیرالمؤمنین، ابوالحسن، ابوتراب، مجتبی.
چنین ویژگی هایی شامل کنیه ها یا القابی است که از یک سو پیامبر (ص) ایشان را بدان خوانده اند، مانند: ابوتراب، آنچنان که نقل شده است: والاصل فی ذلک اَن رَسول الله (ص) طَلب عَلیاً فَوَجَده نائماً قی تُراب قَد سَقط عَنه ردائه وَ اصاب التُراب جَسده، فَجائ حَتی جَلس عند رآسه وَ ایقظه وَ جَعل یَسمح التُراب عَن ظهره، وَ یَقول «قم یا اباتراب» وَ فی روایة «اجلس انما اَنت ابوتراب»؛ عطار نیز با توجه به چنین زمینه هایی است که هنگام نعت امیرالمؤمنین (ع) او را با همین القاب و صفات مدح می کند:
ساقی کوثر امام راهنمای                  ابن عم مصطفی شیر خدای
مرتضای مجتبا، جفت بتول                 خواجه معصوم، داماد رسول
***
ز مشرق تا به مغرب گر امام است           امیرالمؤمنین حیدر تمام است
اگر خاکش شوی، حسن الثواب است       که او هم بوالحسن هم بوتراب است

آنچنان که مشهود است، عطار در بیان ویژگی ها، صفات و کنیه ها و القاب حضرت امیر (ع)، یا به زمینه دینی و تاریخی آن ها توجه داشته است، یعنی با توجه به ویژگی هایی که از ناحیه پیامبر (ص) و اصحاب برای علی (ع) ذکر شده، به مدح و منقبت ایشان پردخته است، یا به زمینه فرهنگی و ادبی یا سنن ادبی گرایش داشته است؛ چنان که در بخش صفاتی که بیان کننده منزلت روحانی علی (ع) هستند، یا ویژگی ها و القاب معروف ایشان، سخنان عطار بیشتر بر مستندات حدیثی و تاریخی استوار است، اما در قسمت صفات و ویژگی هایی که نشان دهنده قدرت ایشان یا نمایانگر ویژگی های اخلاقی ایشان است، به زمینه ها و سنن ادبی توجه داشته است. می توان گفت: بخش اخیر عمدتاً از شیوه های مرسوم مدح در قصاید فارسی متأثر است: اگرچه منزلت و شأن حضرت امیر (ع) با هیچ ممدوحی سنجیدنی نیست و ایشان بر همگان رجحان دارند، شاعر به دلیل زمینه های ذهنی و ادبی، ناخودآگاه، هنگامی که می خواهد جود ایشان را بیان کند، با تأسی به شیوه مرسوم در قصاید فارسی، حضرت را مانند ابر و دریا می داند و زمانی که قصد دارد شجاعت علی (ع) را تبیین کند، باز رستم برایش تداعی می شود و در برابر مرکب ایشان، مشبهٌ بهی بهتر از رخش نمی یابد؛ لیکن در این قسمت عطار جنبه دینی هم به موضوع داده است و برای وصف اسب علی (ع) ترکیب «سوار رخش دلدل» را می سازد که هم زمینه اسطوره ای دارد و هم زمینه دینی.
نکته در خور تأمل تعدد و تنوع صفاتی است که در این آثار برای حضرت امیر (ع) آمده است: این مختصه، زمانی چشمگیرتر است که آن ها را با صفات و ویژگی دیگر کسان که قبل از مدح علی (ع) به آن ها پرداخته- به غیر پیامبر (ص)- مقایسه کنیم و جالب تر اینکه عمده این صفات و ویژگی ها بر پایه گفتار نبی اکرم (ص) مبتنی است؛ به عبارت دیگر چیزی جعلی و ساختگی نیست، بلکه حقیقتی است که همگان، شیعه و غیر آن، به آن ها اذعان دارند. نکته دیگر اینکه: کیفیت و نحوه بیان صفات و ویژگی های حضرت علی (ع) در آثار عطار، همانند بیان صفات پیامبر (ص) در همین آثار است؛ یعنی ترتیب و پشت سر هم آمدن صفات کاملاً شبیه توصیف پیامبر (ص) و بیان صفات ایشان است که این ویژگی در مورد دیگران مصداق ندارد؛ چنان که در نمونه های زیر همان گونه که صفات پیامبر (ص) را برمی شمارد، صفات علی (ع) را بیان می کند. در نعت پیامبر (ص) آورده است:
خواجه دنیا و دین گنج وفا                صدر و بدر هر دو عالم مصطفی
آفتاب شرع و دریای یقین                نور عالم رحمة للعالمین
و در نعت علی (ع) چنین آورده است:
خواجه حق پیشوای راستین            کوه حلم و باب علم و قطب دین
ساقی کوثر، امام راهنما                 ابن عم مصطفی، شیر خدای
مرتضای مجتبا، جفت بتول                خواجه معصوم، داماد رسول


اشارات
اشارات تمام حوادث، وقایع و رویدادهایی را دربرمی گیرد که با حضرت علی (ع) ارتباط دارد و عطار به نحوی بدان ها اشاره کرده است. این موضوعات بر پایه منابع تفسیری، حدیثی و تاریخی است و عمده آن ها به روزگار حیات پیامبر (ص) برمی گردد. نکته درخور تأمل اینکه عطار به رویدادهای بعد از رحلت پیامبر (ص) اشاره ای نکرده است و صحبت و سخن در این باره را در عمده مثنوی ها ناشی از تعصب شمرده است.
1-سه قرص نان و سه روز، روزه: تفاسیر متعدد زمینه تفسیری این واقعه را در شأن نزول سوره دهر آورده اند: «قصه آن این بود که لیث روایت کرد از مجاهد از عبدالله عباس و این خبر به چند طریق بیاورد. ثعلبی مفسر امام اصحاب الحدیث که: حسن و حسین (ع) بیمار شدند. جدشان محمد مصطفی (ص) به عیادت ایشان شد، با جمله صحابه و معروفان عرب. علی را گفت اگر نذری کنی در حق این فرزندان... امیرالمؤمنین علی گفت: به خدای پذیرفتم که اگر خدای اینان را شفا دهد، من سه روز روزه دارم به شکر آن و فاطمه گفت من نیز این نذر کردم. حسن گفت من نیز هم این نذر کردم اگر خدای ما را عافیت دهد. حسین گفت من نیز این نذر کردم اگر خدای حسن را عافیت دهد. فضه- خادمه ایشان- گفت من نیز این نذر کردم. چون خدای تعالی ایشان را عافیت داد، علی فاطمه را گفت: وقت آن است که ما به آن نذر وفا کنیم». طبق روایت که در شب اول غذایشان را به مسکینی دادند و با آب افطار کردند؛ در شب دوم غذایشان را به یتیمی و در شب سوم به اسیری بخشیدند.
عطار نیز به این ماجرا اینگونه اشاره کرده است:
گرفته این جهان زخم سنانش                     گذشته زان جهان وصف سه نانش
چو در سرّ عطا اخلاص او راست                   سه نان را هفده آیه خاص او راست
سه قرصش چون دو قرص ماه و خورشید        دو عالم را به خوان بنشاند جاوید

2-خوابیدن در بستر پیامبر (ص): از دیگر اشارات عطار به وقایع زندگی علی (ع)، داستان لیلة المبیت یا خوابیدن امیرالمؤمنین در بستر پیامبر (ص) است. آن گاه که جبرئیل با آیه «واد یمکربک الذین کفروا لیثبوتک» پیامبر را از نقشه کفار آگاه نمود، «به فرمان حق او را فرمود که امشب از خوابگاه خود برخیز. رسول خدا برخاست و علی (ع) را آن شب به خوابگاه خویش بخوابانید...؛ و کافران آن شب به در سرای رسول بخفتند و ابلیس با ایشان در خواب شد و هرگز پیش از آن نخفته بود و نه پس از آن بخسبید. رسول این آیت همی خواند «و جعلنا من بین ایدیهم سداً و من خلفهم سداً»
چون به سوی غار می شد مصطفی            خفت آن شب بر فراشش مرتضا
کرد جان خویشتن حیدر نثار                        تا بماند جان آن صدر کبار

به دلیل چنین فداکاری عظیمی، این آیه در شأن حضرت امیر (ع) نازل شد: «وَ من الناس من یَشری نَفسه ابتغاء مَرضات الله وَ الله رَوفٌ باِلعباد».


3- نماز و بیرون کشیدن تیر از پای علی (ع): اشارت دیگر عطار نمازی است که در آن تیر از پای حضرت امیر (ع) خارج کردند. میبدی این واقعه را بدین گونه آورده است: «و در آثار بیارند که علی (ع) در بعضی از آن حرب های وی تیری به وی رسید، چنانکه پیکان در استخوان وی بماند. جهد بسیار کردند، جدا نشد. گفتند تا گوشت و پوست برندارد و استخوان نشکنند، این پیکان جدا نشود. بزرگان و فرزندان وی گفتند: اگر چنین است، صبر باید کرد تا در نماز شود که ما وی را اندر ورد نماز چنان همّی ببینیم که گویی وی را از این جهان خبر نیست. صبر کردند تا از فرایض و سنن فارغ شد و به نوافل و فضایل نماز ابتدا کرد. مرد معالج بیامد و گوشت برگرفت و استخوان وی شکست و پیکان بیرون گرفت و علی اندر نماز بر حال خود بود. چون سلام نماز باز داد، گفت درد من آسان تر است. گفتند چنین حالی بر تو رفت و تو را خبر نبود. گفت اندر آن ساعت که من بر مناجات الله باشم، اگر جهان زیر و زبر شود یا تیغ و سنان در من می زنند، مرا از لذت مناجات الله، از درد تن خبر نبود» عطار با توجه به همین حادثه می گوید اگر واقعاً دوست داری نماز تو عاری از هر شک و شبهه ای باشد باید چون علی نماز بگزاری:
چنین باید نماز از اهل رازی                  که تا باشد نماز تو نمازی
چنان شد در نماز از نور حق جانش        که از پایش برون کردند پیکانش
نمازش چون چنین باشد گزیده            به «الحمد» ش چنان گردد بریده


4-بخشیدن انگشتری در نماز: درباره این حادثه در تفسیر ابوالفتوح رازی آمده است: «جابربن عبدالله انصاری گفت: یک روز رسول (ص) در مسجد نماز پیشین بگذاشت و اعرابی از میان قوم برخاست. اثر فقر به روی پیدا [بود.] روی به رسول کرد و این ابیات را انشا کرد:
وَ قَد مسنی عری وَ ضر وَ فاقه وَ َلیس لنا أن یمرد مایحلی
وَ ما المُنتهی الا الَیک مَفرنا وَ این مَفر الخَلق الا الی الرُسُلی
رسول گفت: «کیست که او را چیزی دهد و ضامنم من او را به درجه ای که نزدیک باشد به درجه من و ابراهیم خلیل؟ اعرابی برگردید هیچ کس او را چیزی نداد. امیرالمؤمنین (ع) در زاویه مسجد نماز نوافل می کرد و در رکوع بود، انگشت برداشت تا اعرابی انگشتری از انگشت او بیرون کرد و به انگشتری فرو نگرید. نگین گرانمایه بر او بود، شادمانه شد... و جبرئیل آمد و این آیت را آورد: «إنما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنو و الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون...» هر چند افراد زیادی بعدها تظاهر و اقدام به چنین کاری کردند، قاطبة مفسران این آیه و واقعه را در شأن حضرت امیر (ع) می دانند. عطار با توجه به همین موضوع، چنین سروده است:
علی را گوی تا فرمان بری را               ببخشد در نماز انگشتری را
برو با بت پرستان داوری کن                جهانشان حلقه انگشتری کن
5-زره حضرت علی و پشت نکردن ایشان به دشمنان، از وقایع دیگری که عطار بدان پرداخته، زره حضرت و کیفیت مقابله با دشمنان است. عطار با توجه به منابع و مستندات تاریخی و روایی، به این موضوع که زره حضرت علی (ع) پشت نداشته و ایشان هیچ گاه در مصاف و میدان نبرد به دشمن پشت نمی کرده است، عطار این موضوع را چنین بیان کرده است:
از آن چون روی بودش پشت جوشن       که بر بستنش بدان اندام روشن
چنین گفت او که گر خواهید کشتم        نبیند هیچ کس در جنگ پشتم
یا در مصیبت نامه می گوید:
گفت اگر در رویم آید صد سپاه              کس نبیند پشت من در حرب گاه


7- راز دل گفتن با چاه: سخن گفتن یا راز دل در چاه گفتن، در ادبیات سابقه ای طولانی دارد که برخی ریشه آن را به یونان پیوند می دهند. در ادب فارسی نیز چنین موضوعی به طرق مختلف آمده است که می توان گسترده ترین آن را در اقبالنامه نظامی ملاحظه کرد. عطار در اشاراتی به زندگی حضرت امیر (ع)، حکایتی نقل می کند و در ضمن آن به راز گفتن حضرت با چاه اشاره می نماید:
مصطفا جایی فرود آمد به راه             گفت آب آرند لشکر را ز چاه
رفت مردی، باز آمد پرشتاب               گفت «پرخون است چاه و نیست آب»
گفت «پنداری ز درد کار خویش           مرتضی در چاه گفت اسرار خویش
چاه چون بشیند آن تابش نبود            لاجرم پرخون شد و آبش نبود»


9-رفتار با ابن ملجم: پس از آنکه ابن ملجم به ایشان ضربت زد، شربتی برای علی (ع) آوردند. ایشان به ابن ملجم اشاره نمودند. ابن ملجم از خوردن آن- به خیال آنکه با زهر آمیخته است- اجتناب کرد. عطار در این باره میسراید:
چون که آن بدبخت آخر از قضا             ناگهان آن زخم زد بر مرتضا
مرتضا را شربتی کردند راست             مرتضا گفت که خونریزم کجاست
شربت او را ده نخست آنگه مرا           زان که او خواهد بدن همره مرا
شربتش بردند، او گفت «اینت قهر       حیدر اینجا خواهدم کشتن به زهر»/ قدس آنلاین



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی